پارت ۱۵

فیک معلم سخت گیر





ویو یونا
از خواب بیدار شدم دیدم نامجون بغلمه
_صبح به خیر بیبی
+.......
_چیه قهری
+.......
_من باید قهر باشم نه تو
+ساعت چنده
_۵صبح
+چییی باید برم مدرسه
از جام بلند شدم که برم دلم به شدت درد گرفت و افتادم
+خدا بگم چی کارت کنه
_چی شده بیبی
+آییییی درد می‌کنه
نامی بغلم کرد و گزاشتم روی تخت و رفت معلوم نی کجا رفته هوفففف
ویو نامی
دیدم یونا درد داره رفتم ی کیسه آب گرم آماده کردم و از توی کابینت آشپزخانه خوراکی برداشتم و رفتم پیش یونا
_بیبی من اومدم
خوراکی هارو بهش دادم
+مرشی نامی(بچه گونه)
_اوخ قلبم
+(خنده) راستی امروز نمیتونم بیام دانشگاه
_خیلی درد داری
+هوم (با دهن پر)
_(خنده)حقته
+یاااا
_که تو باشی با اون لباس نری بار
+ببخشید
_ایندفه رو آسون گرفتم ها
+یااااااا
+تو میری دانشگاه
_نه می‌خوام پیش بیبیم بمونم
+واقعا
_آره
پرید بغلم
_آروم
+بیا توهم بخور
_نه اینا واسه تو بخور زود خوب شی
+چقدر تو پرویی مقصر خودتی
_باشه باشه





#فیک
دیدگاه ها (۱۰)

پارت آخر

پارت ۱ فصل ۲

پارت ۱۴

پارت ۱۳

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟗عشق مافیا ویو یونادستام میلرزه. با ترس همراه جونگ کوک ...

معذرت دیر شد مامانم کارم داشت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط